۱۴۰۲ اسفند ۲۱, دوشنبه

The Best Volunteer in ICTC Youth Foundation(Toronto 2024) داوطلب برتر بنیاد جوانان ایرانی کانادایی


 خلاصه بعد از چهار ماه کار داوطلبانه با یه مشت بچه خورده شیطون 

با آقای مایکل پارسا وزیر ایرانی دولت انتاریو و وزیر آموزش انتاریو و چند نفر از نمایندگان مجلس انتاریو

  جشن مراسم گردهمایی نوروزی این دوره با حضور حضرات بالا و خانم رشیدیان رییس بنیاد برگزار شد و

 نگم براتون که اینجانب در بین همه بچه های داوطلب شده  نفر برتر شدم

زنده باد خانم رشیدیان رییس بنده و خودم 











Autoshow Toronto 2024 نمایشگاه ماشین تورنتو

 جاتون خالی ما رفتیم نمایشگاه ماشین تورنتو

!!! که یه عالمه ماشین های گرون قیمت رو میزارن اینور و اونور تا ما فقط بیبنیم و عکس بگیریم و دلمون بسوزه

  آخه نیست خیلی ارزون بودن! اصلا نمیزارن بشینیم توش

چه برسه که  باهاشون رانندگی کنیم!؟ 












۱۴۰۲ شهریور ۲۶, یکشنبه

کلاس دهم دبیرستان هم شروع شد



 من بالاخره به سال جدید مدرسه,سال دهم ,یا همون اولین سال متوسطه دوم رسیدم .من خیلی خوشحال هستم که تونستم یه سال دیگه هم با دوستام  باشم ولی در واقیعت: (آقا ننه و بابام بالا سرم هستن که دارم این حرف ها رو می زنم وگرنه من الان سرمو می دم که مدرسه نرم  تا بیشتر بخوابم)

۱۴۰۲ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

تجربه اولین کار داوطلبانه من در تیرگان تورنتوی 2023

من و مامان و بابام - برای اولین بار به یک فستیوال بزرگ ایرانی در تورنتو به اسم (تیرگان) رفتیم .
هم واسه کار کردن پول نگرفتیم هم واسه کنسرت دیدن پول ندادیم - به قول قدیمی ها هم فال بود و هم تماشا . ما تازه کلی دوست جدید هم پیدا کردیم . ما دو تا هنرمند معروف رو از نزدیک دیدیم و تونستیم باهاشون عکس بگیریم - استاد کیهان کلهر و خانم  دریا دادور.ضمنا در یادبود آقای دکترفیروز نادری شرکت کردیم









۱۴۰۲ خرداد ۸, دوشنبه

تولد ۱۵ سالگی من



من بالاخره شمع های ۱۵ سالگیم را فوت کردم
 اونم چندین بار: یه بار خونه این دوست مامانم بودم / یه بار خونه اون دوست مامانم بودم/ بابا بسه دیگه...آخه چند باریکی ۱۵ ساله می شه آخه
 

سال جدید ایرانی تو کشور خارجکی






 اینم عید نوروز سال ۱۴۰۲ تو خانه با مامان و بابام توکانادا فقط اون شرابه  اونجا مثلا سرکه هستش 

۱۴۰۱ آبان ۲۰, جمعه

دوباره رفتم دبیرستان کلاس نهم البته کانادایی








امروز من برای دومین بار رفتم دبیرستان ولی ایندفعه کانادایی هستش به اسم دبیرستان بی ویو .انقدر بزرگه که من روز اولی توش گمشدم. ولی خداییش مدرسه ی خیلی عجیبه !مثلا ده بیستا راهرو داره که همشون  به هم راه دارن و یه کمد مانندی داره که قفل هم میشه که بهش میگن لاکر و یه حیاط کوچولو داره که توی وسط خود مدرسه هست. 

جای همتون خالی!